کاش یه کلاه کابویی داشتم
کاش یه کلاه کابویی داشتم

کاش یه کلاه کابویی داشتم

اندر احوالات سی سالگی،قسمت ۳

سی سالگی سن زیباییست احساس میکنی یاغی شده ای برای اینکه آدم احساس میکند آزاد شده و اضطراب و انتظار تمام شده
آدم احساس روشنی میکند حس میکنی مغزت کار میکند
اگر مذهبی باشی دیگر مذهبی هستی
اگر به خدا اعتقاد نداشته باشی دیگر اعتقاد نداری
و اگر شک و تردید داری بدون خجالت شک و تردید داری
از تمسخر جوانها واهمه نداری چون جوانی و از سرزنش بزرگترها هم وحشت نداری چون دیگر بزرگ شدی
از اطاعت کردن وحشت نداری برای اینکه فهمیده ای اطاعت کردن کار احمقانه ایست
در سی سالگی دوست داشتن و عاشق شدن عیب نیست هرچه کرده ای برای خودت کرده ای دیگر مجبور نیستی به کسی حساب پس بدی

نظرات 2 + ارسال نظر
chiznevesht دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 20:11 http://chiznevesht.blogsky.com

پس توام سی سالت شده مبارکه
منم چن ماه پیش سی سالم شد

مرسی ممنون

. پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 22:43

همیشه تصور میکنم سی سالگی باید وحشتناک باشه. تصور 4 سال دیگه برام سخته. سالی که بعدش دیگه فرصت اشتباه نداری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد