کاش یه کلاه کابویی داشتم
کاش یه کلاه کابویی داشتم

کاش یه کلاه کابویی داشتم

اندر احوالات سی سالگی ،قسمت ۱

در این سی سال فهمیدم فقط به آنچه که مال شخص خودت هست باید تکیه کنی یعنی به خانواده خوبی که داری و عشق...و تقدسش...
در تمام این سالها هر بار که خواسته ام نام عاشق را بر خو بگذارم ترسیده ام
واژه بسیار خوبیست ترسیدن...عشق کمال میخواهد یا کمال عشق؟
انقدر این واژه برایم بزرگ بوده که نخواسته ام به هر نحو به قداستش لطمه ای وارد شود
همیشه گمان میکردم زمانی میتوانی ادعا کنی که عاشق شده ای که کمال یافته باشی غافل از اینکه شاید باید عاشق شوی که به کمال برسی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد